با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Misadventure

    ˌmɪsədˈventʃər ˌmɪsədˈventʃə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    رویداد ناگوار، حادثه ناگوار، بدبختی، بلا

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - because of misadventure we have sought refuge here
    - از بد حادثه اینجا به پناه آمده‌ایم
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد misadventure

    1. noun bad luck, mishap
      Synonyms: accident, adversity, bad break, blunder, calamity, casualty, cataclysm, catastrophe, debacle, disaster, error, failure, faux pas, ill fortune, lapse, mischance, misfortune, reverse, setback, slip, tragedy, woe
      Antonyms: blessing, good fortune, good luck, success, triumph

    ارجاع به لغت misadventure

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «misadventure» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/misadventure

    لغات نزدیک misadventure

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند