بدبختی، فلاکت، مصیبت، سختی، مشقت، گرفتاری، ناملایمات
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They continued to struggle in the face of adversity.
آنها در مواجهه با ناملایمات به تلاش ادامه دادند.
Adversity became extreme.
بدبختی به حد نهایت رسید.
The team faced many adversities throughout the season, but they never gave up.
این تیم در طول فصل با سختی زیادی روبهرو شد اما [اعضای آن] هرگز تسلیم نشدند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adversity» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adversity