فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Adversely

ædˈvɜrːs.li ˈæd.vɜːs.li

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور نامطلوب، به‌طور مخرب، به‌طور ناخوشایند، به‌طور مضر، مضر، مخرب، نامطلوب

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Lack of sleep can adversely affect your cognitive function.

کمبود خواب می‌تواند بر عملکرد شناختی شما تأثیر مضری بگذارد.

The medication may adversely interact with other drugs.

این دارو ممکن است با سایر داروها تداخلی مخرب داشته باشد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adversely

  1. adverb unfavorably
    Synonyms:
    negatively unsympathetically with prejudice resentfully without sympathy skeptically

ارجاع به لغت adversely

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adversely» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adversely

لغات نزدیک adversely

پیشنهاد بهبود معانی