بهطور نامطلوب، بهطور مخرب، بهطور ناخوشایند، بهطور مضر، مضر، مخرب، نامطلوب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Lack of sleep can adversely affect your cognitive function.
کمبود خواب میتواند بر عملکرد شناختی شما تأثیر مضری بگذارد.
The medication may adversely interact with other drugs.
این دارو ممکن است با سایر داروها تداخلی مخرب داشته باشد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «adversely» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/adversely