آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Affliction

əˈflɪkʃn əˈflɪkʃn

شکل جمع:

afflictions

معنی affliction | جمله با affliction

noun

رنج، رنجوری، پریشانی، مصیبت، شکنجه، درد، ابتلا (درمورد سلامتی و امور شخصی)

In order to reduce the old man's affliction.

به منظور کاستن رنج پیرمرد.

Now he was in deep affliction for the loss of his brother.

او حالا به‌‌دلیل از دست دادن برادرش در رنجی عمیق بود.

noun

هر چیزی که موجب رنج یا ابتلا گردد

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد affliction

سوال‌های رایج affliction

شکل جمع affliction چی میشه؟

شکل جمع affliction در زبان انگلیسی afflictions است.

ارجاع به لغت affliction

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «affliction» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/affliction

لغات نزدیک affliction

پیشنهاد بهبود معانی