گذشتهی ساده:
sorrowedشکل سوم:
sorrowedسومشخص مفرد:
sorrowsوجه وصفی حال:
sorrowingشکل جمع:
sorrowsسوگ، غم، اندوه، غصه، حزن، ناراحتی
The mother's sorrow made us all sad.
غم آن مادر همهی ما را محزون کرد.
The son's misdeeds became his father's sorrow.
اعمال بد پسر مایهی غصهی پدرش شد.
He expressed sorrow for the wrong he had done.
بهخاطر کار بدی که کرده بود اظهار تأسف کرد.
She has had many sorrows in her life.
در زندگی با بلایای زیادی روبهرو بوده است.
you who are unmoved by others' sorrows ...
تو کز محنت دیگران بیغمی...
the sorrows of young Werther
غصههای ورتر جوان
sorrow at the loss of a dear friend
اندوه درگذشت یک دوست عزیز
ناراحت بودن، غمگین بودن، اندوهگین بودن، غصه خوردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She sorrowed deeply but tried to remain strong for her children.
او عمیقاً اندوهگین بود اما سعی میکرد برای فرزندانش قوی بماند.
He still sorrows for the friends he lost in the accident.
او هنوز برای دوستانی که در آن تصادف از دست داد، غصه میخورد.
She sorrowed over her child's death.
بهدلیل مرگ فرزندش گریه و زاری میکرد.
گذشتهی ساده sorrow در زبان انگلیسی sorrowed است.
شکل سوم sorrow در زبان انگلیسی sorrowed است.
شکل جمع sorrow در زبان انگلیسی sorrows است.
وجه وصفی حال sorrow در زبان انگلیسی sorrowing است.
سومشخص مفرد sorrow در زبان انگلیسی sorrows است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sorrow» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sorrow