آیکن بنر

نسل سوخته کیه؟! نسل‌ها رو به انگلیسی یاد بگیر!

نسل سوخته؟! نسل‌ها رو به انگلیسی یاد بگیر!

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Take On

teɪk ɒn teɪk ɒn

گذشته‌ی ساده:

took on

شکل سوم:

taken on

سوم‌شخص مفرد:

takes on

وجه وصفی حال:

taking on

معنی take on | جمله با take on

phrasal verb C1

بر عهده گرفتن، پذیرفتن، قبول کردن (شغل یا مسئولیت خاص)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

He's always willing to take on extra projects and help out his coworkers.

او همیشه مایل به بر عهده گرفتن پروژه‌های اضافی و کمک به همکارانش است.

He will take on the responsibility of organizing the tournament.

او مسئولیت برگزاری مسابقات را بر عهده خواهد گرفت.

phrasal verb

به خود گرفتن، پیدا کردن (ویژگی یا حالت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

The rainy weather caused the river to take on a more ominous appearance.

هوای بارانی باعث شد رودخانه ظاهر شوم‌تری به خود بگیرد.

His voice took on a bad tone.

صدای او لحن بدی به خود گرفت.

phrasal verb B2

استخدام کردن، به کار گرفتن

Our company decided to take on five new employees.

شرکت ما تصمیم گرفت پنج کارمند جدید استخدام کند.

She was thrilled when the fashion designer offered to take her on.

وقتی طراح مد به او پیشنهاد داد که او را به کار بگیرد، هیجان‌زده شد.

phrasal verb

رقابت کردن، درگیر شدن، درافتادن

The CEO was determined to take on the rival company.

مدیرعامل مصمم بود با شرکت رقیب را رقابت کند.

The fearless knight was prepared to take on the dragon.

شوالیه‌ی نترس آماده شد با اژدها درگیر شود.

phrase

(take on something) دیدگاه، نظر، برداشت، نگاه، طرز فکر

Her take on the book was more positive than mine.

برداشت او از کتاب مثبت‌تر از برداشت من بود.

The professor offered his take on the causes of the economic crisis.

استاد دیدگاه خود را درباره‌ی دلایل بحران اقتصادی ارائه داد.

phrase

(take on something) برداشت، تفسیر، رویکرد، نسخه

The chef’s dishes offer a creative take on traditional recipes.

غذاهای سرآشپز، برداشت خلاقانه‌ای از دستورهای سنتی ارائه می‌کنند.

The director’s new film is a fresh take on a classic story.

فیلم جدید کارگردان، نسخه‌ی تازه‌ای از داستان کلاسیک است.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد take on

  1. phrasal verb challenge, oppose
    Synonyms:
    oppose defy dare confront object to question dispute denounce stand up to face off go up against brave call out make a stand buck throw down the gauntlet invite competition insist upon investigate hang in go eyeball to eyeball with go toe to toe with go one on one with

Collocations

take on staff

استخدام کردن

take on work

کار قبول کردن، کار بر عهده گرفتن

take on responsibility

مسئولیت پذیرفتن

سوال‌های رایج take on

گذشته‌ی ساده take on چی میشه؟

گذشته‌ی ساده take on در زبان انگلیسی took on است.

شکل سوم take on چی میشه؟

شکل سوم take on در زبان انگلیسی taken on است.

وجه وصفی حال take on چی میشه؟

وجه وصفی حال take on در زبان انگلیسی taking on است.

سوم‌شخص مفرد take on چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد take on در زبان انگلیسی takes on است.

ارجاع به لغت take on

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «take on» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/take-on

لغات نزدیک take on

پیشنهاد بهبود معانی