گذشتهی ساده:
opposedشکل سوم:
opposedسومشخص مفرد:
opposesوجه وصفی حال:
opposingدر افتادن، ضدیت کردن، مخالفت کردن، مصاف دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He opposes this bill.
او با این لایحه مخالف است.
Their political views are diametrically opposed.
عقاید سیاسی آنها کاملاً ضد یکدیگرند.
He is opposed to nationalism.
او مخالف ملیتگرایی است.
We shall oppose the enemy.
ما با دشمن روبهرو خواهیم شد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «oppose» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/oppose