با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Defy

dɪˈfaɪ dɪˈfaɪ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    defied
  • شکل سوم:

    defied
  • سوم‌شخص مفرد:

    defies
  • وجه وصفی حال:

    defying
  • شکل جمع:

    defies

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive C2
سرپیچی کردن، تمرد کردن، مخالفت کردن، نقض کردن، زیر پا گذاشتن، نادیده گرفتن (قانون و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The rebellious teenager decided to defy her parents' curfew and stayed out late with her friends.
- این نوجوان سرکش تصمیم گرفت از مقررات منع رفت‌وآمد والدینش سرپیچی کند و تا دیروقت با دوستانش بیرون بماند.
- It is wrong to defy the orders of a superior officer.
- تمرد از دستورات افسر ارشد درست نیست.
verb - transitive
به چالش کشیدن، به چالش طلبیدن، به مبارزه طلبیدن (شخص)، تحریک کردن (برای مبارزه)
- I defy you to come forward!
- اگر راست می‌گویی بیا جلو!
- Despite his age, the old man defied his physical limitations and climbed Mount Everest.
- پیرمرد علی‌رغم سنش، محدودیت‌های جسمانی خود را به چالش کشید و به قله‌ی اورست صعود کرد.
- I defy you to jump over the fence!
- اگر جرئت می‌کنی از روی نرده بپر!
- A problem that defies solution.
- مسئله‌ای که جوابی بر آن متصور نیست.
noun
سرپیچی، نافرمانی
- The athlete's refusal to follow the coach's instructions was seen as an act of defy.
- امتناع این ورزشکار از پیروی از دستورهای مربی به عنوان عمل نافرمانی تلقی شد.
- The student's defiance of the school's rules led to her suspension.
- سرپیچی دانش‌آموز از قوانین مدرسه منجر به تعلیق او شد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد defy

  1. verb challenge, frustrate
    Synonyms: baffle, beard, brave, confront, contemn, dare, defeat, deride, despise, disregard, elude, face, flout, fly in face of, foil, front, gibe, hang tough, hurl defiance at, ignore, insult, make my day, mock, oppose, outdare, provoke, repel, repulse, resist, ridicule, scorn, slight, spurn, stick, stick fast, take one on, thwart, venture, violate, withstand
    Antonyms: give in, obey, surrender, yield

ارجاع به لغت defy

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «defy» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/defy

لغات نزدیک defy

پیشنهاد بهبود معانی