گذشتهی ساده:
despisedشکل سوم:
despisedسومشخص مفرد:
despisesوجه وصفی حال:
despisingخوار شمردن، حقیر شمردن، تحقیر کردن، نفرت داشتن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They despised his injustices.
آنان از بیدادگریهای او بیزار بودند.
The little girl despised her stepmother.
دختر کوچک از نامادری خود متنفر بود.
He was thoroughly despised by the masses.
تودهی مردم سخت از او بیزار بودند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «despise» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/despise