گذشتهی ساده:
dislikedشکل سوم:
dislikedسومشخص مفرد:
dislikesوجه وصفی حال:
dislikingدوست نداشتن، بیزار بودن، مورد تنفر واقع شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I dislike crowded places.
من از جاهای شلوغ بدم میآید.
They dislike foreigners.
آنها خارجیها را دوست ندارند.
Her dislike of me was obvious.
آشکار بود که از من بدش میآید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «dislike» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dislike