ترجمه و بهبود متون فارسی و انگلیسی با استفاده از هوش مصنوعی (AI)

مصور به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • دارای تصویر
  • فونتیک فارسی

    mosavvar
  • صفت
    illustrated, pictorial, painted
    • - کتاب مصور

    • - an illustrated book
    • - کاغذ دیواری مصور اتاق را پوشانده بود.

    • - The room was covered with pictorial papers.
    • - تقویم مصور

    • - a pictorial calendar
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد مصور

ارجاع به لغت مصور

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «مصور» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/مصور

لغات نزدیک مصور

پیشنهاد بهبود معانی