با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Loathe

loʊð ləʊð
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

verb - transitive C2
نفرت داشتن از، بیزار بودن، بد دانستن، منزجر بودن،بیزار کردن، سبب بیزاری شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- I loathed the plane hijackers but I couldn't do anything about it.
- من از آن هواپیما ربایان منزجر بودم؛ ولی نمی‌توانستم هیچ کاری بکنم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد loathe

  1. verb dislike strongly
    Synonyms: abhor, abominate, be allergic to, be down on, decline, despise, detest, execrate, feel repugnance, find disgusting, hate, have aversion to, have no use for, refuse, reject, repudiate, revolt, spurn
    Antonyms: like, love

ارجاع به لغت loathe

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «loathe» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/loathe

لغات نزدیک loathe

پیشنهاد بهبود معانی