گذشتهی ساده:
loathedشکل سوم:
loathedوجه وصفی حال:
loathingنفرت داشتن، بیزار بودن، متنفر بودن، منزجر بودن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I loathed the plane hijackers but I couldn't do anything about it.
من از آن هواپیماربایان متنفر بودم؛ ولی نمیتوانستم هیچ کاری بکنم.
Do you like lobster? No, I loathe it.
آیا خرچنگ دوست دارید؟ نه از آن متنفرم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «loathe» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/loathe