فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Abhor

əbˈhɔːr / / æb- əbˈhɔː

گذشته‌ی ساده:

abhorred

شکل سوم:

abhorred

سوم‌شخص مفرد:

abhors

وجه وصفی حال:

abhorring

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive formal

تنفر داشتن، نفرت داشتن، متنفر بودن، بیزار بودن

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

She abhors hunting animals.

او از شکار حیوانات نفرت دارد.

I abhor the smell of garlic.

من از بوی سیر بیزارم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد abhor

  1. verb regard with contempt or disgust
    Synonyms:
    hate despise detest loathe scorn abominate have no use for be down on be allergic to be grossed out by
    Antonyms:
    love like enjoy adore admire cherish desire relish

ارجاع به لغت abhor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «abhor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/abhor

لغات نزدیک abhor

پیشنهاد بهبود معانی