امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Cherish

ˈtʃerɪʃ ˈtʃerɪʃ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    cherished
  • شکل سوم:

    cherished
  • سوم‌شخص مفرد:

    cherishes
  • وجه وصفی حال:

    cherishing

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
گرامی داشتن، عزیز داشتن، ارج نهادن، پروردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- He would cherish his parents.
- او والدین خود را گرامی می‌داشت.
- That is a memory I will always cherish.
- آن خاطره‌ای است که همیشه برایم عزیز خواهد بود.
- cherished
- گرانمایه
- One of our cherished privileges is the freedom of expression.
- یکی از امتیازاتی که ما به آن ارج می‌نهیم، آزادی بیان است.
- He was cherishing the thought that someday he would find his lost child.
- او این خیال را در سر می‌پروراند که روزی فرزند گم‌شده‌ی خود را خواهد یافت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد cherish

  1. verb care about deeply
    Synonyms: admire, adore, appreciate, apprize, care for, clasp, cleave to, cling to, coddle, comfort, cosset, cultivate, defend, dote on, embrace, encourage, enshrine, entertain, fancy, fondle, foster, guard, harbor, hold dear, hold in high esteem, honor, hug, idolize, like, love, nourish, nurse, nurture, pet, preserve, prize, revere, reverence, safeguard, shelter, shield, support, sustain, treasure, value, venerate, worship
    Antonyms: abandon, denounce, forsake, not care, renounce

ارجاع به لغت cherish

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «cherish» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cherish

لغات نزدیک cherish

پیشنهاد بهبود معانی