آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Entertain

    ent̬ərˈteɪn ˌentəˈteɪn

    گذشته‌ی ساده:

    entertained

    شکل سوم:

    entertained

    سوم‌شخص مفرد:

    entertains

    وجه وصفی حال:

    entertaining

    معنی entertain | جمله با entertain

    verb - transitive adverb B1

    پذیرایی کردن، مهمانی کردن از، سرگرم کردن، گرامی داشتن، عزیزداشتن، تفریح دادن، قبول کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار اندروید فست دیکشنری

    He entertained the children with funny stories.

    او بچه‌ها را با داستان‌های خنده‌دار سرگرم می‌کرد.

    They entertained the soldiers with song and dance.

    سربازان را با آواز و رقص سرگرم می‌کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    an entertaining show

    نمایشی سرگرم‌کننده

    I entertained my cousins over the weekend.

    در تعطیلات آخر هفته پسر عموهایم مهمانم بودند.

    I like to do a lot of entertaining.

    من از مهمان‌داری (پذیرایی کردن) خوشم می‌آید.

    Last night, Naheed and Jahangir entertained all of us for dinner.

    دیشب ناهید و جهانگیر همه‌ی ما را به شام دعوت کرده بودند.

    Do not ever entertain such a thought!

    هرگز چنین فکری را در سر نپروران!

    They are still entertaining hopes of a peaceful settlement of the matter.

    آنان هنوز امید به حل مسالمت‌آمیز آن مطلب را در سر می‌پرورانند.

    For a while, he entertained thoughts of emigrating.

    چند صباحی در فکر مهاجرت بود.

    He entertained a friendly correspondence with his teacher.

    به مکاتبه‌ی دوستانه با معلم خود ادامه داد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد entertain

    1. verb amuse
      Synonyms:
      please delight charm cheer interest gratify divert recreate relax humor distract occupy absorb captivate engross stimulate tickle comfort gladden enliven inspire elate solace inspirit beguile regale satisfy grab crack up make merry enthrall knock dead slay ecstasize
      Antonyms:
      bore tire
    1. verb accommodate visitors
      Synonyms:
      welcome receive admit have guests house lodge put up feed treat have company harbor nourish quarter be host invite regale foster dine throw a party recreate give a party have a do show hospitality chaperone board wine and dine have a get-together do the honors spring for pick up the check pop for
      Antonyms:
      refuse reject turn away
    1. verb think about seriously
      Synonyms:
      consider think over contemplate ponder deliberate imagine conceive recognize maintain support hold keep in mind heed cherish foster harbor muse over cogitate on
      Antonyms:
      reject disregard forget

    لغات هم‌خانواده entertain

    • noun
      entertainer, entertainment, entertaining
    • adjective
      entertaining
    • verb - transitive
      entertain
    • adverb
      entertainingly

    سوال‌های رایج entertain

    گذشته‌ی ساده entertain چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده entertain در زبان انگلیسی entertained است.

    شکل سوم entertain چی میشه؟

    شکل سوم entertain در زبان انگلیسی entertained است.

    وجه وصفی حال entertain چی میشه؟

    وجه وصفی حال entertain در زبان انگلیسی entertaining است.

    سوم‌شخص مفرد entertain چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد entertain در زبان انگلیسی entertains است.

    ارجاع به لغت entertain

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «entertain» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/entertain

    لغات نزدیک entertain

    • - enterprise zone
    • - enterprising
    • - entertain
    • - entertainer
    • - entertaining
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.