گذشتهی ساده:
welcomedشکل سوم:
welcomedسومشخص مفرد:
welcomesوجه وصفی حال:
welcomingشکل جمع:
welcomesصفت تفضیلی:
more welcomeصفت عالی:
most welcomeخوشامد گفتن، پذیرایی کردن، استقبال کردن
Nicole ran forward to welcome her guests.
نیکول جلو دوید که به مهمانانش خوشامد بگوید.
They welcomed him to their house with open arms and affection.
با آغوش باز و مهربانی او را به خانهی خود خوشامد گفتند (پذیرفتند).
This government does not welcome criticism.
این دولت از انتقاد استقبال نمیکند.
They welcomed Ali's suggestion immediately.
فورا از پیشنهاد علی استقبال کردند.
مغتنم، گرامی، خوشایند، مطلوب، خوشنود، مطبوع
You are welcome to use my library any time you want.
خواهش میکنم هروقت خواستید از کتابخانهی بنده استفاده فرمایید.
welcome news
خبر خشنودکننده
a welcome opportunity
یک فرصت مغتنم
a welcome guest
مهمان گرامی
خوش آمد، استقبال، پذیرایی
a warm welcome
استقبال گرم
Our ambassador received a cold welcome.
سفیر ما با پذیرایی سردی روبهرو شد.
خوشامد گفتن
با گرمی از کسی پذیرایی کردن
(مهمان و غیره) بیش از حد نزد میزبان ماندن، زیاد ماندن
(بهواسطهی زیاد ماندن یا سوءرفتار و غیره) مهمان ناخوانده شدن، مهمان ناخوشایند شدن
خواهش میکنم (در پاسخ به تشکر)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «welcome» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/welcome