گذشتهی ساده:
salutedشکل سوم:
salutedسومشخص مفرد:
salutesوجه وصفی حال:
salutingشکل جمع:
salutesسلام، احترام نظامی، سرلام کردن، سلام دادن، تهنیت گفتن، درود
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The students saluted the teacher cheerfully.
دانشآموزان با گشادهرویی به معلم سلام کردند.
Officers are required to salute their superiors.
افسران ملزم هستند که به مافوق خود سلام بدهند.
We salute those who gave their lives for freedom.
به آنانکه جان خود را فدای آزادی کردند درود میفرستیم.
She did not answer my salute.
به ادای احترام من پاسخ نداد.
The party was a salute to the founders of this museum.
مهمانی به مناسبت بزرگداشت از مؤسسان این موزه برگزار شد.
to stand at salute
بهحالت خبردار و سلام نظامی ایستادن
a gun salute
مراسم احترام با شلیک توپ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «salute» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/salute