فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Salute

səˈluːt səˈluːt

گذشته‌ی ساده:

saluted

شکل سوم:

saluted

سوم‌شخص مفرد:

salutes

وجه وصفی حال:

saluting

شکل جمع:

salutes

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive

سلام، احترام نظامی، سرلام کردن، سلام دادن، تهنیت گفتن، درود

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

The students saluted the teacher cheerfully.

دانش‌آموزان با گشاده‌رویی به معلم سلام کردند.

Officers are required to salute their superiors.

افسران ملزم هستند که به مافوق خود سلام بدهند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

We salute those who gave their lives for freedom.

به آنانکه جان خود را فدای آزادی کردند درود می‌فرستیم.

She did not answer my salute.

به ادای احترام من پاسخ نداد.

The party was a salute to the founders of this museum.

مهمانی به مناسبت بزرگداشت از مؤسسان این موزه برگزار شد.

to stand at salute

به‌حالت خبردار و سلام نظامی ایستادن

a gun salute

مراسم احترام با شلیک توپ

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد salute

  1. verb greet; honor
    Synonyms:
    welcome greet recognize acknowledge address hail congratulate honor receive speak bow call to accost pay tribute pay homage pay respects present arms take hat off to snap to attention
  1. noun greeting, recognition
    Synonyms:
    welcome address bow tribute howdy obeisance
    Antonyms:
    goodbye farewell

ارجاع به لغت salute

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «salute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/salute

لغات نزدیک salute

پیشنهاد بهبود معانی