گذشتهی ساده:
hailedشکل سوم:
hailedسومشخص مفرد:
hailsوجه وصفی حال:
hailingتگرگ (قطرههای یخبستهی باران که از آسمان به پایین میریزد)
The hail damaged the blossoms.
تگرگ به شکوفهها صدمه زد.
The hail covered the ground.
تگرگ زمین را پوشاند.
The sound of hail hitting the roofs and windows was deafening.
صدای تگرگ که به پشتبام ها و پنجرهها میخورد، کرکننده بود.
مجازی رگبار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a hail of bullets
رگباری از گلوله
The hail of criticism from the media was unexpected and difficult to handle.
رگبار انتقاد رسانهها غیرمنتظره و رسیدگی به آن دشوار بود.
صدا زدن، صدا کردن (تاکسی و شخص) (به منظور جلب توجه)
Please hail the taxi.
لطفاً تاکسی را صدا بزنید.
The police officer hailed the suspect.
افسر پلیس مظنون را صدا کرد.
تگرگ باریدن، تگرگ آمدن
For a while it hailed, then it turned into rain.
تا مدتی تگرگ آمد؛ سپس تبدیل به باران شد.
It rarely hails in this part of the country.
بهندرت در این بخش از کشور تگرگ میبارد.
گرامی داشتن، تکریم کردن، بزرگ داشتن، ادای احترام کردن (به عنوان)
His discoveries were hailed as great strides in medicine.
کشفیات او به عنوان قدمهای بزرگی در علم پزشکی بزرگ داشته شد.
Critics hailed the director's latest film.
منتقدان تازهترین فیلم این کارگردان را تکریم کردند.
مجازی باریدن، سرازیر شدن
Insults continued to hail from the opposing fans.
از سوی هواداران حریف همچنان توهین میبارید.
As the controversy grew, accusations began to hail from all sides.
با افزایش اختلافات، اتهامات از همه طرفها سرازیر شد.
نامیدن، خواندن (از روی قدرشناسی یا تهنیت)
They hailed him their leader.
او را رهبر خویش نامیدند.
The coach hailed John as the team's new captain.
مربی جان را کاپیتان جدید تیم خواند.
استقبال کردن (از کشتی در حال عبور)
As we sailed closer to shore, we could hear the locals hailing us from the dock.
وقتی به ساحل نزدیکتر میشدیم، میتوانستیم صدای اهالی محلی را از اسکله بشنویم که از ما استقبال میکردند.
The sailors would hail passing ships.
ملوانان از کشتیهای عبوری استقبال میکردند.
درود بر ...، سلام بر ...
hail Mary
درود بر مریم (مادر عیسی)
Hail, Caesar!
سلام بر قیصر!
زادهی محل بهخصوصی بودن
در فاصلهی قابلشنیدن
hail fellow well met (or hail-fellow)
معاشرتی و مهربان (به ویژه به طور سطحی)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hail» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hail