با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Cannonade

    ˌkænəˈneɪd ˌkænəˈneɪd
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      cannonades

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun adverb
    به توپ بستن، توپ‌اندازی، غریو

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری
    - The cannonade lasted two hours.
    - گلوله‌باران توپ‌ها دو ساعت طول کشید.
    - the cannonade of the Majlis
    - به توپ بستن مجلس
    - The Russians cannonaded the shrine.
    - روس‌ها حرم را به توپ بستند.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد cannonade

    1. verb To direct a barrage at
      Synonyms: barrage, bombard, fusillade, pepper, shower
    2. noun A concentrated outpouring, as of missiles, words, or blows
      Synonyms: barrage, bombardment, burst, fusillade, hail, salvo, shower, storm, volley
    3. noun Intense and continuous artillery fire
      Synonyms: barrage, bombardment, curtain of fire, battery, blitz, drumfire, bomb, burst, salvo, shower, volley

    ارجاع به لغت cannonade

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «cannonade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/cannonade

    لغات نزدیک cannonade

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی