گذشتهی ساده:
stormedشکل سوم:
stormedسومشخص مفرد:
stormsوجه وصفی حال:
stormingشکل جمع:
stormsآبوهوا کولاک، طوفان
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی آبوهوا
a storm in the Caspian sea
طوفان در دریای خزر
sandstorm
طوفان شن
thunderstorm
طوفان همراه با رعد و برق
a storm of bullets
رگباری از گلوله
توفان، غرش، خروش
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The country is going through another political storm.
کشور دارد یک توفان سیاسی دیگر را طی میکند.
an economic storm
آشفتگی (توفان) اقتصادی
a storm of student protests
توفانی از اعتراضات دانشجویان
the storm of native movies now flooding the country
توفانی از فیلمهای وطنی که اکنون کشور را فرا گرفته است
حمله کردن، یورش بردن
The workers stormed through the streets.
کارگران به خیابانها یورش بردند.
غریدن، خروشیدن (ابراز خشم با صدای بلند و اغلب غیرقابل کنترل)
The rioters stormed their way into the palace.
شورشیان شتابان و خروشان وارد کاخ شدند.
The passengers were storming at the flight delay.
تأخیر پرواز مسافران را خشمگین کرده بود.
با خشم و سرعت حرکت کردن، شتابان و خروشان حرکت کردن، با خشم راه خود را باز کردن (از/ در میان)
غافلگیر کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «storm» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/storm