گذشتهی ساده:
pouredشکل سوم:
pouredسومشخص مفرد:
poursوجه وصفی حال:
pouringشکل جمع:
poursریختن، روان ساختن، جاری کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
to pour tea
چای ریختن
He poured me a drink.
برایم یک مشروب ریخت.
They poured the wheat into the elevator.
گندم را در بالابر غلات ریختند.
They poured money and workers into this project.
سیل پول و کارگر را به این طرح تخصیص دادند.
Their factories pour out millions of cars each year.
کارخانههای آنها هرساله میلیونها اتومبیل بیرون میدهند.
Those who poured their lives for their country.
آنان که جان خود را نثار کشور خود کردند.
People poured admiration on her.
مردم او را غرق تحسین کردند.
She poured her heart out to her sister.
اسرار قلبی خود را به خواهر خود ابراز کرد.
(بتون و پولاد و غیره - در قالب) ریختن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to pour steel
پولاد (در قالب) ریختن
to pour concrete
بتن ریختن
to pour the bridge's foundation
پل را پیریزی کردن
جاری شدن، باریدن، ریختن
The factory's sewage pours into the river.
فاضلاب کارخانه به رودخانه میریزد.
Water poured down from a hole in the ceiling.
از سوراخ سقف آب فرومیریخت.
Their armies poured across Europe.
لشگرهای آنان سرتاسر اروپا را فرا گرفتند.
From their farms food pours to every corner of the world.
از مزارع آنان مواد غذایی به اطراف جهان سرازیر میشود.
Take an umbrella, it is pouring outside.
چتر ببر، بیرون دارد رگبار میآید.
Pouring rain delayed our trip.
باران شدید سفر ما را به تعویق انداخت.
(احساسات و غیره) بیان کردن
(امریکا - عامیانه) 1- بسیار چاپلوسی کردن 2- سخت تقلا کردن، از هیچ کوششی فرو گذار نکردن 3- به سرعت رفتن یا راندن، (رانندگی) خیلی گاز دادن
وضع بد را بدتر کردن، روی آتش بنزین ریختن
با متانت مسائل را حل کردن، روی آتش آب ریختن
آشتی دادن، (دشمنی یا اختلاف) حل و فصل کردن
pour scorn on something (or somebody)
مورد تحقیر قرار دادن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pour» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pour