آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۳ اسفند ۱۴۰۳

    Pour

    pɔːr pɔː

    گذشته‌ی ساده:

    poured

    شکل سوم:

    poured

    سوم‌شخص مفرد:

    pours

    وجه وصفی حال:

    pouring

    شکل جمع:

    pours

    معنی pour | جمله با pour

    verb - intransitive verb - transitive B1

    ریختن، روان ساختن، جاری کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی پیشرفته

    مشاهده

    to pour tea

    چای ریختن

    He poured me a drink.

    برایم یک مشروب ریخت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    They poured the wheat into the elevator.

    گندم را در بالابر غلات ریختند.

    They poured money and workers into this project.

    سیل پول و کارگر را به این طرح تخصیص دادند.

    Their factories pour out millions of cars each year.

    کارخانه‌های آن‌ها هرساله میلیون‌ها اتومبیل بیرون می‌دهند.

    Those who poured their lives for their country.

    آنان که جان خود را نثار کشور خود کردند.

    People poured admiration on her.

    مردم او را غرق تحسین کردند.

    She poured her heart out to her sister.

    اسرار قلبی خود را به خواهر خود ابراز کرد.

    verb - transitive

    (بتون و پولاد و غیره - در قالب) ریختن

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در ایکس

    to pour steel

    پولاد (در قالب) ریختن

    to pour concrete

    بتن ریختن

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    to pour the bridge's foundation

    پل را پی‌ریزی کردن

    verb - intransitive

    جاری شدن، باریدن، ریختن

    The factory's sewage pours into the river.

    فاضلاب کارخانه به رودخانه می‌ریزد.

    Water poured down from a hole in the ceiling.

    از سوراخ سقف آب فرومی‌ریخت.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    Their armies poured across Europe.

    لشگرهای آنان سرتاسر اروپا را فرا گرفتند.

    From their farms food pours to every corner of the world.

    از مزارع آنان مواد غذایی به اطراف جهان سرازیر می‌شود.

    Take an umbrella, it is pouring outside.

    چتر ببر، بیرون دارد رگبار می‌آید.

    Pouring rain delayed our trip.

    باران شدید سفر ما را به تعویق انداخت.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد pour

    1. verb be or make flowing
      Synonyms:
      flow run stream discharge emit issue flood spill drain gush rush surge roll shower jet spring teem inundate cascade deluge drench spew course crowd swarm throng splash spout rain decant rill sluice sheet let flow give off proceed

    Phrasal verbs

    pour (something) out

    (احساسات و غیره) بیان کردن

    Idioms

    pour it on

    (امریکا - عامیانه) 1- بسیار چاپلوسی کردن 2- سخت تقلا کردن، از هیچ کوششی فرو گذار نکردن 3- به سرعت رفتن یا راندن، (رانندگی) خیلی گاز دادن

    pour oil on the flames

    وضع بد را بدتر کردن، روی آتش بنزین ریختن

    pour oil on troubled waters

    با متانت مسائل را حل کردن، روی آتش آب ریختن

    آشتی دادن، (دشمنی یا اختلاف) حل و فصل کردن

    pour scorn on something (or somebody)

    مورد تحقیر قرار دادن

    سوال‌های رایج pour

    گذشته‌ی ساده pour چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده pour در زبان انگلیسی poured است.

    شکل سوم pour چی میشه؟

    شکل سوم pour در زبان انگلیسی poured است.

    شکل جمع pour چی میشه؟

    شکل جمع pour در زبان انگلیسی pours است.

    وجه وصفی حال pour چی میشه؟

    وجه وصفی حال pour در زبان انگلیسی pouring است.

    سوم‌شخص مفرد pour چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد pour در زبان انگلیسی pours است.

    ارجاع به لغت pour

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pour» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pour

    لغات نزدیک pour

    • - pounder
    • - pounding
    • - pour
    • - pour (something) out
    • - pour cold water (on)
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.