با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Give Off

ɡɪv ɔf ɡɪv ˈɒf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    gave off
  • شکل سوم:

    given off
  • سوم‌شخص مفرد:

    gives off
  • وجه وصفی حال:

    giving off

معنی و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb
منتشر کردن، پخش کردن، متصاعد کردن، دادن (بو و حرارت و غیره)، آزاد کردن (گاز و غیره)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- When you burn wood, it can give off harmful smoke.
- هنگامی که چوب را می‌سوزانید، می‌تواند دود مضری منتشر کند.
- Rotten meat gives off a bad smell.
- گوشت فاسد بوی بدی می‌دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد give off

  1. phrasal verb discharge
    Synonyms: beam, belch, effuse, emanate, emit, exhale, exude, flow, give forth, give out, issue, pour, produce, radiate, release, send out, smell of, throw out, vent, void

ارجاع به لغت give off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «give off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/give-off

لغات نزدیک give off

پیشنهاد بهبود معانی