با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Give Off

ɡɪv ɔf ɡɪv ˈɒf
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    gave off
  • شکل سوم:

    given off
  • سوم شخص مفرد:

    gives off
  • وجه وصفی حال:

    giving off

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb
    منتشر کردن، پخش کردن، متصاعد کردن، دادن (بو و حرارت و غیره)، آزاد کردن (گاز و غیره)
    • - When you burn wood, it can give off harmful smoke.
    • - هنگامی که چوب را می‌سوزانید، می‌تواند دود مضری منتشر کند.
    • - Rotten meat gives off a bad smell.
    • - گوشت فاسد بوی بدی می‌دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد give off

  1. phrasal verb discharge
    Synonyms: beam, belch, effuse, emanate, emit, exhale, exude, flow, give forth, give out, issue, pour, produce, radiate, release, send out, smell of, throw out, vent, void

ارجاع به لغت give off

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «give off» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/give-off

لغات نزدیک give off

پیشنهاد بهبود معانی