گذشتهی ساده:
radiatedشکل سوم:
radiatedسومشخص مفرد:
radiatesوجه وصفی حال:
radiatingصفت تفضیلی:
more radiateصفت عالی:
most radiateتابیدن، پرتو افکندن، شعاع افکندن، متشعشع شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The sun radiates light and heat.
خورشید نور و گرما ساطع میکند.
Then those compressed masses began radiating as stars.
سپس آن تودههای فشرده همچون ستارگان شروع به رخشیدن کردند.
Light radiates.
نور میتابد.
Heat radiates.
گرما ساطع میشود.
streets radiating from the square
خیابانهایی که از میدان منشعب میشوند
The wrinkles radiating from the corners of her eyes.
چینهایی که از گوشهی چشمهای او منشعب (پرافکن) میشود.
Kindness radiated from her eyes.
محبت از چشمانش میبارید.
His face radiated courage and confidence.
شجاعت و اعتماد در چهرهاش تجلی میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «radiate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/radiate