به سوی دیگری رفتن، منحرف شدن، جدا شدن، منشعب شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
We drove down a narrow track that branched out from the main road.
از مسیر باریکی می رفتیم که از جاده اصلی جدا شده بود.
We branched off from the main road and turned down a country lane.
از جادهی اصلی جدا شدیم و به سمت مسیر برون شهری دور زدیم.
Then the conversation branched off into a discussion about movies.
بعد بحث به سینما کشید.
(علاقه یا فعالیت) گسترده شدن، شروع به کارهای جدید کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bookshop has decided to branch out into selling various tapes.
کتابفروشی تصمیم گرفت فروش نوار صوتی را شروع کند.
Don't be afraid to branch out and try something new.
از شروع و امتحان کردن چیزهای جدید نترس.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «branch out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/branch-out