به سوی دیگری رفتن، منحرف شدن، جدا شدن، منشعب شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We drove down a narrow track that branched off from the main road.
از مسیر باریکی رفتیم که از جادهی اصلی جدا شده بود.
We branched off from the main road and turned down a country lane.
از جادهی اصلی جدا شدیم و به سمت مسیر برونشهری دور زدیم.
Then the conversation branched off into a discussion about movies.
سپس بحث به سینما کشید.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «branch off» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/branch-off