افزایش دادن، بهبود بخشیدن، تقویت کردن، اضافه کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He bought another rare coin to add to his collection.
او سکهی کمیاب دیگری خرید تا به کلکسیون خود اضافه کند.
This show will no doubt add to his growing reputation.
بدون شک این برنامه شهرت روزافزون او را افزایش خواهد داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «add to» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/add-to