فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Augment

ɑːɡˈment ɑːɡˈment ɔːɡˈment ɔːɡˈment

گذشته‌ی ساده:

augmented

شکل سوم:

augmented

سوم‌شخص مفرد:

augments

وجه وصفی حال:

augmenting

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive adverb

تکمیل کردن، افزودن

noun verb - transitive adverb

افزودن، زیاد کردن، علاوه کردن، زیاد شدن، تقویت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

To augment his income, he works at night, too.

به منظور افزودن درآمدش شب هم کار میکند.

The crowds were augmented by refugees from Afganistan.

پناهندگان افغانی تعداد تظاهرکنندگان را بیشتر کردند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The size of the box was augmented considerably.

اندازه‌ی جعبه به‌طورقابل ملاحظه‌ای بزرگتر شد.

Rain augmented the stream.

باران جوی را پر‌آب‌تر کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد augment

  1. verb make greater; improve
    Synonyms:
    increase add to grow raise expand extend develop strengthen amplify enlarge boost build up magnify heighten intensify compound enhance reinforce swell build multiply sweeten inflate beef up progress aggrandize pad mount piggyback tag on
    Antonyms:
    decrease degrade

ارجاع به لغت augment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «augment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/augment

لغات نزدیک augment

پیشنهاد بهبود معانی