امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Degrade

dɪˈɡreɪd dɪˈɡreɪd
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    degraded
  • شکل سوم:

    degraded
  • سوم‌شخص مفرد:

    degrades
  • وجه وصفی حال:

    degrading

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive
تنزل کردن، تنزل دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
verb - transitive
پست کردن، خفت دادن، تنزل رتبه دادن، منحط کردن
- Statesmen whom greed has degraded into nepotists.
- دولتمردانی که به‌دلیل حرص و آز به کارچاق‌کنی می‌پردازند.
- Films that degrade women.
- فیلم‌هایی که از ارزش زن می‌کاهد.
- to degrade oneself by cheating in an examination
- با تقلب در امتحان خود را بی‌آبرو کردن
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد degrade

  1. verb shame, humiliate
    Synonyms:
    abase belittle bemean bench break bump bust canker cast down cheapen corrupt cut down to size debase debauch declass decry degenerate demean demote depose deprave derogate deteriorate detract diminish disbar discredit disgrace dishonor disparage downgrade humble impair injure lessen lower mudsling pan pervert put down reduce rule out run down shoot down sink slam take down take down a peg tear down vitiate weaken
    Antonyms:
    admire approve elevate honor promote upgrade

Collocations

  • feel degraded

    احساس هتک آبرو کردن، احساس خفت کردن

ارجاع به لغت degrade

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «degrade» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/degrade

لغات نزدیک degrade

پیشنهاد بهبود معانی