گذشتهی ساده:
degradedشکل سوم:
degradedسومشخص مفرد:
degradesوجه وصفی حال:
degradingتنزل کردن، تنزل دادن
پست کردن، خفت دادن، تنزل رتبه دادن، منحط کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Statesmen whom greed has degraded into nepotists.
دولتمردانی که بهدلیل حرص و آز به کارچاقکنی میپردازند.
Films that degrade women.
فیلمهایی که از ارزش زن میکاهد.
to degrade oneself by cheating in an examination
با تقلب در امتحان خود را بیآبرو کردن
احساس هتک آبرو کردن، احساس خفت کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «degrade» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/degrade