گذشتهی ساده:
degeneratedشکل سوم:
degeneratedسومشخص مفرد:
degeneratesوجه وصفی حال:
degeneratingشکل جمع:
degeneratesرو به انحطاط گذاردن، فاسد شدن، پستشده، سوی نشیب رفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Their discussion degenerated into a free-for-all.
بحث آنها به کتککاری کشید.
Her health is degenerating.
سلامتی او رو به وخامت است.
a degenerate society
جامعهی روبه انحطاط
degenerate art
هنر منحط
This degenerate seduced my sister!
این نابکار خواهر مرا از راه بهدر کرد!
Tissues that degenerate quickly.
بافتهایی که بسرعت فاسد میشوند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «degenerate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/degenerate