فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Tyre

taɪr taɪə

شکل جمع:

tyres

معنی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tyre

  1. noun A port in southern Lebanon on the Mediterranean Sea; formerly a major Phoenician seaport famous for silks
    Synonyms:
    sur-
  1. noun hoop that covers a wheel
    Synonyms:
    tire

ارجاع به لغت tyre

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tyre» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tyre

لغات نزدیک tyre

پیشنهاد بهبود معانی