با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Tyrant

ˈtaɪrnt ˈtaɪərənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun countable
    ستمگر، حاکم ستمگر یا مستبد، سلطان ظالم
    • - Tamerlane was a tyrant.
    • - تیمور لنگ ستمگر بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد tyrant

  1. noun person who dictates, oppresses
    Synonyms: absolute ruler, absolutist, authoritarian, autocrat, bully, despot, dictator, Hitler, inquisitor, martinet, oppressor, slave driver, Stalin
    Antonyms: democrat

ارجاع به لغت tyrant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tyrant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/tyrant

لغات نزدیک tyrant

پیشنهاد بهبود معانی