آخرین به‌روزرسانی:

Tyrant

ˈtaɪrnt ˈtaɪərənt

شکل جمع:

tyrants

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

ستمگر، ظالم، جبار، دیکتاتور، خودکامه، زورگو

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه‌ی ضروری

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

Tamerlane was a tyrant.

تیمور لنگ ستمگر بود.

History is filled with examples of tyrants who were eventually overthrown.

تاریخ پر از نمونه‌هایی از حاکمان ظالم است که سرانجام سرنگون شدند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد tyrant

  1. noun person who dictates, oppresses
    Synonyms:
    dictator oppressor despot autocrat bully absolutist authoritarian absolute ruler slave driver martinet Stalin Hitler inquisitor
    Antonyms:
    democrat

ارجاع به لغت tyrant

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «tyrant» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tyrant

لغات نزدیک tyrant

پیشنهاد بهبود معانی