فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Despot

ˈdespət / / -ɑːt ˈdespɒt / / -ət
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    despots

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    حاکم مطلق، سلطان مستبد، ستمگر، ظالم
    • - Our previous director was a despot.
    • - رئیس قبلی ما فردی مستبد بود.
    • - medieval despots
    • - حاکمان ظالم قرون وسطی
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد despot

  1. noun dictator
    Synonyms: autocrat, Hitler, monocrat, oppressor, slavedriver, tyrant

ارجاع به لغت despot

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «despot» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/despot

لغات نزدیک despot

پیشنهاد بهبود معانی