گذشتهی ساده:
tiredشکل سوم:
tiredسومشخص مفرد:
tiresوجه وصفی حال:
tiringشکل جمع:
tiresخسته کردن، از پا درآمدن، خسته شدن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
He was beginning to tire after hours of running.
بعداز ساعتها دویدن، داشت کمکم خسته میشد.
Driving tires me.
رانندگی مرا خسته میکند.
tired eyes
چشمان خسته
a tired old man
پیر مرد وامانده
I am tired of beasts and demons, I long for humans
از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
the monotonous and tiring voice of that preacher
صدای یکنواخت و کسلکنندهی آن واعظ
انگلیسی آمریکایی راهنمایی و رانندگی لاستیک اتومبیل
شکل نوشتاری در انگلیسی بریتانیایی: tyre
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He checked the tire pressure before starting the car.
قبلاز روشن کردن ماشین، فشار باد لاستیک را چک کرد.
Your tires are worn out. you should get new ones.
لاستیکهایت ساییده شده؛ باید لاستیک نو بخری.
bicycle tires
لاستیک دوچرخه
to put air in a tire
تایر را باد کردن
to let the air out of a tire
باد تایر را خالی کردن
خسته کردن، خسته شدن، فرسودن
گذشتهی ساده tire در زبان انگلیسی tired است.
شکل سوم tire در زبان انگلیسی tired است.
شکل جمع tire در زبان انگلیسی tires است.
وجه وصفی حال tire در زبان انگلیسی tiring است.
سومشخص مفرد tire در زبان انگلیسی tires است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «tire» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/tire