گذشتهی ساده:
wore outشکل سوم:
worn outسومشخص مفرد:
wears outوجه وصفی حال:
wearing out(کسی را) خسته کردن، فرسوده کردن
The long hours at work wear me out by the end of the day.
ساعات طولانی در محل کار، من را تا پایان روز خسته میکند.
Playing multiple sports practices in a row can really wear out young athletes.
انجام چندین تمرین ورزشی پشتسرهم واقعاً میتواند ورزشکاران جوان را خسته کند.
(بهخاطر استفادهی زیاد) کهنه کردن یا شدن، بلااستفاده کردن یا شدن، فرسوده کردن یا شدن، بیفایده کردن یا شدن، تحلیل رفتن یا شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The constant use of my laptop has started to wear out the keyboard.
استفادهی مداوم از لپتاپم باعث فرسوده شدن صفحهکلید شده است.
I need to buy new shoes because I've worn out my old pair.
من باید کفش نو بخرم؛ زیرا آن جفت قدیمیام را کهنه کردهام.
پاک کردن، زدودن، محو کردن
The harsh chemicals in the cleaning solution can wear out the surface of the countertops.
مواد شیمیایی قوی موجود در محلول تمیزکننده میتواند سطح کانترها را پاک کند.
The repetitive use of the eraser can wear out the pencil markings on the paper
استفادهی مکرر از پاککن میتواند نشانههای مداد روی کاغذ را محو کند.
(بهواسطهی زیاد ماندن یا سوءرفتار و غیره) مهمان ناخوانده شدن، مهمان ناخوشایند شدن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «wear out» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wear-out