آخرین به‌روزرسانی:

Wear Out

ˈwerˈaʊt weəaʊt

گذشته‌ی ساده:

wore out

شکل سوم:

worn out

سوم‌شخص مفرد:

wears out

وجه وصفی حال:

wearing out

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

phrasal verb verb - transitive B2

(کسی را) خسته کردن، فرسوده کردن

The long hours at work wear me out by the end of the day.

ساعات طولانی در محل کار، من را تا پایان روز خسته می‌کند.

Playing multiple sports practices in a row can really wear out young athletes.

انجام چندین تمرین ورزشی پشت‌سرهم واقعاً می‌تواند ورزش‌کاران جوان را خسته کند.

phrasal verb verb - intransitive verb - transitive B1

(به‌خاطر استفاده‌ی زیاد) کهنه کردن یا شدن، بلااستفاده کردن یا شدن، فرسوده کردن یا شدن، بی‌فایده کردن یا شدن، تحلیل رفتن یا شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The constant use of my laptop has started to wear out the keyboard.

استفاده‌ی مداوم از لپ‌تاپم باعث فرسوده شدن صفحه‌کلید شده است.

I need to buy new shoes because I've worn out my old pair.

من باید کفش نو بخرم؛ زیرا آن جفت قدیمی‌ام را کهنه کرده‌ام.

verb - transitive

پاک کردن، زدودن، محو کردن

The harsh chemicals in the cleaning solution can wear out the surface of the countertops.

مواد شیمیایی قوی موجود در محلول تمیزکننده می‌تواند سطح کانترها را پاک کند.

The repetitive use of the eraser can wear out the pencil markings on the paper

استفاده‌ی مکرر از پاک‌کن می‌تواند نشانه‌های مداد روی کاغذ را محو کند.

پیشنهاد بهبود معانی

Idioms

wear out one's welcome

(به‌واسطه‌ی زیاد ماندن یا سوءرفتار و غیره) مهمان ناخوانده شدن، مهمان ناخوشایند شدن

ارجاع به لغت wear out

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wear out» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wear-out

لغات نزدیک wear out

پیشنهاد بهبود معانی