آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • لغات هم‌خانواده
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۵ شهریور ۱۴۰۴

    Industry

    ˈɪndəstri ˈɪndəstri

    شکل جمع:

    industries

    معنی industry | جمله با industry

    noun countable uncountable B2

    صنعت (عرصه‌ی تولید و عوامل دخیل در آن)

    The tech industry is constantly evolving with new innovations and products.

    صنعت تکنولوژی با نوآوری‌ها و محصولات جدید دائماً درحال رشد است.

    She has worked in the film industry for over two decades.

    او بیش از بیست سال در صنعت سینما فعالیت کرده است.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    The tourist industry was hit hard during the pandemic.

    صنعت گردشگری در دوران همه‌گیری به‌شدت آسیب دید.

    The fashion industry is highly competitive.

    صنعت مد به‌شدت رقابتی است.

    the paper industry

    صنعت کاغذسازی

    nationalized industry

    صنایع ملی‌شده

    the hotel industry

    صنعت هتل‌داری

    industry and agriculture

    صنعت و کشاورزی

    noun countable

    صنعت پررونق، حوزه‌ی پرسود، بازار گسترده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    Self-help books have become a billion-dollar industry.

    کتاب‌های خودیاری به بازاری میلیارد دلاری تبدیل شده‌اند.

    The wellness industry profits from people's desire for a healthier lifestyle.

    حوزه‌ی سلامت از تمایل مردم برای سبک زندگی سالم سود می‌برد.

    noun uncountable formal

    پشتکار، تلاش، سخت‌کوشی، همت

    He had great industry but didn't know how to think.

    او پشتکار زیادی داشت ولی نمی‌دانست چطور فکر کند.

    Through sheer industry, he rose from poverty to prosperity.

    تنها با همت بلند بود که از فقر به رفاه رسید.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    the intelligence and industry of the people of Esfahan

    هوش و پرکاری مردم اصفهان

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد industry

    1. noun manufacturing
      Synonyms:
      production business trade commerce management corporation outfit commercial enterprise manufactory monopoly big business multinational traffic megacorp mob
    1. noun hard work
      Synonyms:
      effort energy labor diligence activity application care attention determination persistence perseverance toil zeal vigor pains enterprise dynamism tirelessness intentness assiduity inventiveness
      Antonyms:
      laziness idleness indolence lethargy unemployment worthlessness

    Collocations

    thriving industry

    صنعت پر رونق/ شکوفا

    لغات هم‌خانواده industry

    • noun
      industrialist, industrialism, industrialization, industry, industriousness
    • adjective
      industrial, industrialized, industrious
    • verb - transitive
      industrialize
    • adverb
      industrially, industriously

    سوال‌های رایج industry

    معنی industry به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «industry» در زبان فارسی به «صنعت» ترجمه می‌شود.

    صنعت به‌عنوان یکی از مهم‌ترین بخش‌های اقتصادی و اجتماعی، نقشی بنیادین در رشد و توسعه‌ی جوامع بشری ایفا کرده است. از دوران انقلاب صنعتی در قرن هجدهم تاکنون، صنعت همواره به‌عنوان موتور محرک پیشرفت و عامل دگرگونی‌های بزرگ اقتصادی، فرهنگی و علمی شناخته شده است. صنعت نه‌تنها در تولید کالا و خدمات نقش دارد، بلکه به ایجاد فرصت‌های شغلی و ارتقای سطح رفاه عمومی نیز کمک می‌کند.

    صنعت را می‌توان ترکیبی از دانش، فناوری و نیروی انسانی دانست که با همکاری یکدیگر، منابع اولیه را به محصولات یا خدمات موردنیاز بشر تبدیل می‌کنند. این فرآیند در طول زمان پیچیده‌تر شده و از صنایع دستی ساده به تولیدات انبوه و پیشرفته‌ی امروزی رسیده است. امروزه صنایع مختلفی همچون خودروسازی، نساجی، فناوری اطلاعات، کشاورزی صنعتی و داروسازی، هرکدام بخش عظیمی از زندگی انسان‌ها را شکل داده و مسیر تمدن بشری را تعیین می‌کنند.

    اهمیت صنعت در زندگی روزمره‌ی ما به‌حدی است که تقریباً هیچ بخشی از زندگی بدون ارتباط مستقیم یا غیرمستقیم با آن وجود ندارد. از لباسی که بر تن داریم گرفته تا تلفن همراهی که استفاده می‌کنیم و غذایی که مصرف می‌کنیم، همگی نتیجه‌ی تلاش‌های بی‌وقفه‌ی صنایع گوناگون هستند. حتی خدماتی مانند حمل‌ونقل یا ارتباطات، به‌طور گسترده‌ای وابسته به رشد و توسعه‌ی صنعتی‌اند.

    از سوی دیگر، صنعت نقشی کلیدی در نوآوری و پیشرفت فناوری ایفا می‌کند. بسیاری از اختراعات و اکتشافات علمی در بستر صنایع مختلف شکل گرفته‌اند و خود به تقویت چرخه‌ی صنعتی کمک کرده‌اند. به‌عنوان مثال، توسعه‌ی رباتیک، هوش مصنوعی و انرژی‌های نوین، مستقیماً تحت‌تأثیر نیازهای صنعتی بوده‌اند. این ارتباط دوسویه نشان می‌دهد که صنعت و علم در پیوندی عمیق با یکدیگر قرار دارند و هرکدام محرکی برای دیگری محسوب می‌شوند.

    همچنین صنعت بُعد فرهنگی و اجتماعی نیز دارد. رشد صنایع سبب تغییر سبک زندگی انسان‌ها، شهرنشینی، افزایش تعاملات بین‌المللی و شکل‌گیری فرهنگ مصرفی جدید شده است. این تحولات، فرصت‌ها و چالش‌های تازه‌ای را به وجود آورده‌اند که بر همه‌ی ابعاد زندگی اثر گذاشته‌اند. از یک‌سو صنعت امکانات رفاهی و دسترسی به منابع جدید را فراهم کرده و از سوی دیگر دغدغه‌هایی همچون حفظ محیط زیست و پایداری منابع را به همراه آورده است. به همین دلیل، صنعت تنها یک مفهوم اقتصادی نیست، بلکه پدیده‌ای چندوجهی است که به‌طور مستقیم بر سرنوشت انسان و آینده‌ی جهان تأثیر می‌گذارد.

    شکل جمع industry چی میشه؟

    شکل جمع industry در زبان انگلیسی industries است.

    ارجاع به لغت industry

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «industry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/industry

    لغات نزدیک industry

    • - industriously
    • - industriousness
    • - industry
    • - indwell
    • - inearth
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.