با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Industry

ˈɪndəstri ˈɪndəstri
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    industries

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable B2
صنعت، صناعت، پیشه و هنر، ابتکار، مجاهدت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- The tech industry is constantly evolving with new innovations and products.
- صنعت تکنولوژی با نوآوری‌ها و محصولات جدید دائماً در حال رشد است.
- The fashion industry is highly competitive.
- صنعت مد به شدت رقابتی است.
- the paper industry
- صنعت کاغذسازی
- nationalized industry
- صنایع ملی‌شده
- the hotel industry
- صنعت هتل‌داری
- industry and agriculture
- صنعت و کشاورزی
نمونه‌جمله‌های بیشتر
noun uncountable formal
پشتکار، نلاش، سختکوشی، پرکاری
- He had great industry but didn't know how to think.
- او پشتکار زیادی داشت ولی نمی‌دانست چطور فکر کند.
- the intelligence and industry of the people of Esfahan
- هوش و پرکاری مردم اصفهان
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد industry

  1. noun manufacturing
    Synonyms: big business, business, commerce, commercial enterprise, corporation, management, manufactory, megacorp, mob, monopoly, multinational, outfit, production, trade, traffic
  2. noun hard work
    Synonyms: activity, application, assiduity, attention, care, determination, diligence, dynamism, effort, energy, enterprise, intentness, inventiveness, labor, pains, patience, perseverance, persistence, tirelessness, toil, vigor, zeal
    Antonyms: idleness, indolence, laziness, lethargy, unemployment, worthlessness

لغات هم‌خانواده industry

ارجاع به لغت industry

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «industry» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/industry

لغات نزدیک industry

پیشنهاد بهبود معانی