شکل جمع:
corporationsشرکت، موسسه، شرکت با مسئولیت محدود
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
He works for a large commercial corporation.
او برای یک مؤسسهی بزرگ بازرگانی کار میکند.
Directors of a corporation are trustees for the stockholders.
مدیران شرکت معتمد سهامداران هستند.
(محاوره، به شوخی) شکمگنده، بشکه، خمره
develop a corporation
شکم گنده کردن
مالیات شرکت (مالیاتی که بر سود شرکتها بسته میشود)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «corporation» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/corporation