گذشتهی ساده:
syndicatedشکل سوم:
syndicatedسومشخص مفرد:
syndicatesوجه وصفی حال:
syndicatingشکل جمع:
syndicatesاتحادیه صنفی، سندیکا، تشکیل اتحادیه دادن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to syndicate government factories
در کارخانههای دولتی اتحادیه درست کردن
He writes four syndicated articles per week.
هفتهای چهار مقالهی چند روزنامهای مینویسد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «syndicate» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/syndicate