گذشتهی ساده:
pooledشکل سوم:
pooledسومشخص مفرد:
poolsوجه وصفی حال:
poolingشکل جمع:
poolsبرکه، آبگیر، حوضچه، حوض، دریا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a pool of blood
دریایی از خون
جای گود، تالاب
(در قمار) بانک، پول وسط، کاسه
صندوق مشترک، سرمایهی عمومی، دارایی جمعی
a pool of cars
مجموعهی اتومبیلهای مشترک
گروه، تیم، اکیپ
a pool of experienced scientists
یک گروه ازدانشمندان باتجربه
ائتلاف
بیلیارد
play pool
بیلیارد بازی کردن
(در جمع) شرط بندی فوتبال
do the pools
در فوتبال شرطبندی کردن
have a win on the pools
تو شرطبندی فوتبال بردن
روی هم گذاشتن، یک کاسه کردن
They have pooled their money to buy a bus.
آنها پولهایشان را روی هم گذاشتهاند که یک اتوبوس بخرند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pool» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pool