پیفپیف کردن به، اهوپیف کردن به، رد کردن، بیاهمیت جلوه دادن، ناچیز شمردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The audience began to pooh-pooh when the speaker made a ridiculous claim.
وقتی سخنران ادعای مضحکی را مطرح کرد، حضار شروع به پیفپیف کردن کردند.
She pooh-poohed the salary they offered her.
حقوق ماهیانهای که به او پیشنهاد کردند، رد کرد.
The old man would always pooh-pooh the idea of using technology, preferring to rely on traditional methods.
پیرمرد همیشه ایدهی استفاده از فناوری را رد میکرد و ترجیح میداد به روشهای سنتی تکیه کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «pooh-pooh» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pooh-pooh