گذشتهی ساده:
belittledشکل سوم:
belittledسومشخص مفرد:
belittlesوجه وصفی حال:
belittlingکسی را کوچک کردن، تحقیر نمودن، کمارزش کردن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Don't belittle yourself.
خودت را دست کم نگیر.
I find it belittling to wait behind the door of his room.
برای من تحقیرکننده است که پشت در اتاقش انتظار بکشم.
One should not belittle one's inferiors.
انسان نباید زیردستان خود را خوار بشمارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «belittle» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/belittle