فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Derogate

ˈderəɡeɪt ˈderəɡeɪt

گذشته‌ی ساده:

derogated

شکل سوم:

derogated

سوم‌شخص مفرد:

derogates

وجه وصفی حال:

derogating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive adjective adverb

باطل کردن، فسخ کردن (قسمتی از چیزی را)، کسر کردن، تخفیف دادن، کاستن، عمل سست و ضعیف انجام دادن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

His enemies are trying to derogate from his reputation as a good leader.

دشمنانش می‌کوشند از شهرت او به عنوان یک رهبر خوب بکاهند.

We must raise the value of a mother's position and not derogate from it.

ما باید ارزش مقام مادر را بالا ببریم نه آنکه از آن بکاهیم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The aim of this article is to derogate the recent tendencies of some officials.

هدف این مقاله خرده‌گیری از تمایلات اخیر اولیای امور است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد derogate

  1. verb take away
    Synonyms:
    insult humiliate discredit detract disparage slander denigrate

ارجاع به لغت derogate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «derogate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/derogate

لغات نزدیک derogate

پیشنهاد بهبود معانی