گذشتهی ساده:
detractedشکل سوم:
detractedسومشخص مفرد:
detractsوجه وصفی حال:
detractingکاستن، کاهیدن، کم کردن، کسر کردن، گرفتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Frowning detracts from her beauty.
اخم کردن از زیبایی او میکاهد.
Detractors tried to detract from the value of her work.
بدگویان کوشیدند ارزش کار او را کم کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «detract» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/detract