گذشتهی ساده:
disesteemedشکل سوم:
disesteemedسومشخص مفرد:
disesteemsوجه وصفی حال:
disesteemingبیاهمیتی، کم گرفتن، ناچیز پنداشتن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She used to disesteem all his favors.
آن دختر به تمام الطاف او بیاعتنایی میکرد.
Her disesteem discouraged the boys.
بیاعتنایی آن دختر توی ذوق پسرها میزد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disesteem» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disesteem