Disesteem

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    disesteemed
  • شکل سوم:

    disesteemed
  • سوم‌شخص مفرد:

    disesteems
  • وجه وصفی حال:

    disesteeming

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - transitive
بی‌اهمیتی، کم گرفتن، ناچیز پنداشتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- She used to disesteem all his favors.
- آن دختر به تمام الطاف او بی‌اعتنایی می‌کرد.
- Her disesteem discouraged the boys.
- بی‌اعتنایی آن دختر توی ذوق پسرها می‌زد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد disesteem

  1. verb To have or express an unfavorable opinion of
    Synonyms: deprecate, disapprove, discountenance, disrespect, disfavor, frown on, object
    Antonyms: respect, esteem
  2. noun Unfavorable opinion or judgment
    Synonyms: disapprobation, disapproval, disfavor, displeasure
  3. noun The state in which esteem has been lost
    Antonyms: esteem

ارجاع به لغت disesteem

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disesteem» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disesteem

لغات نزدیک disesteem

پیشنهاد بهبود معانی