فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

خجالتی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

کمرو، شرمگین، محجوب

فونتیک فارسی

khejaalati
صفت
shy, blushing, retiring, modest, shamefaced, diffident, bashful, timid, timorous, blusher, sheepish, mousy, wallflower

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

- ابتدا خجالتی بود؛ ولی کم‌کم یاد گرفت خودی نشان دهد.

- In the beginning she was timid, but she gradually learned to assert herself.

- همسایه‌ام آرام و خجالتی و عزلت‌گرای بود.

- My neighbor was quiet, shy and antisocial.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد خجالتی

  1. مترادف:
    آزرمگین سربه‌زیر شرم‌رو شرم‌زده شرمگین شرمناک کم‌رو محجوب
    متضاد:
    پررو

ارجاع به لغت خجالتی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خجالتی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خجالتی

لغات نزدیک خجالتی

پیشنهاد بهبود معانی