fortunate, festal, blessed, auspicious, happy, lucky, joyous, opportune, propitious, felicitous, joyful
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
روز خجستهی ازدواج آن دو عاشق و معشوق
the felicitous day of the two lovers wedding
به خاطر داشتن چنین معلم خوبی خجستهام.
I was fortunate to have a good teacher.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «خجسته» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/خجسته