فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

خجالتی به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • کمرو، شرمگین، محجوب
  • فونتیک فارسی

    khejaalati
  • صفت
    shy, blushing, retiring, modest, shamefaced, diffident, bashful, timid, timorous, blusher, sheepish, mousy, wallflower
    • - ابتدا خجالتی بود؛ ولی کم‌کم یاد گرفت خودی نشان دهد.

    • - In the beginning she was timid, but she gradually learned to assert herself.
    • - همسایه‌ام آرام و خجالتی و عزلت‌گرای بود.

    • - My neighbor was quiet, shy and antisocial.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد خجالتی

ارجاع به لغت خجالتی

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «خجالتی» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/خجالتی

لغات نزدیک خجالتی

پیشنهاد بهبود معانی