گذشتهی ساده:
respectedشکل سوم:
respectedسومشخص مفرد:
respectsوجه وصفی حال:
respectingشکل جمع:
respectsرابطه، نسبت، رجوع، لحاظ
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
with respect to your other question, I must say that ...
دربارهی پرسش دیگر شما باید بگویم که ...
Anyone can vote without respect to race or religion.
همه میتوانند از هر نژاد یا مذهبی که باشند، رأی بدهند.
with respect to this problem
در رابطه با این مسئله
right in every respect
از هر لحاظ درست
This artist is outstanding from many respects.
این هنرمند از چند نظر برجسته است.
احترام، بزرگداشت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
respect for the law
رعایت قانون (احترام به قانون)
We stood up as a sign of respect.
به نشان احترام از جا برخاستیم.
These children have no respect for their elders.
این بچهها برای بزرگترهایشان احترام قائل نیستند.
John has the respect of his colleagues.
جان مورد احترام همکارانش است.
Show respect for your parents.
نسبت به والدین خود احترام بگذار.
to have respect for the feelings of others
رعایت احساسات دیگران را کردن
احترام گذاشتن، محترم داشتن، بزرگ داشتن
I respect your frankness.
به رک بودن شما احترام میگذارم.
She is highly respected at the university.
در دانشگاه خیلی برایش احترام قائلند.
We must respect the environment.
باید برای محیط زیست احترام قائل باشیم.
to respect others' privacy
ملاحظهی آسایش دیگران را کردن
وابستگی داشتن، دخل داشتن، ربط داشتن
The treaty respects the commerce between our countries.
معاهده مربوط به بازرگانی بین کشورهای ما است.
بهخاطر احترام نسبت به، به پاس گرامی داشت
بدون در نظر گرفتن
اگر گستاخی نباشد، محترما، با کمال احترام، با تمام احترامی که برای شما قائلم
دربارهی، مربوط به، در موردِ، راجع به، در ارتباط با، با توجه به، منبابِ
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «respect» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/respect