با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Respective

rɪˈspektɪv rɪˈspektɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective C1
    مربوطه، به ترتیب مخصوص خود، نسبی
    • - They went to their respective homes.
    • - به خانه‌های خود رفتند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد respective

  1. adjective particular, specific
    Synonyms: corresponding, each, individual, own, personal, relevant, separate, several, singular, various
    Antonyms: indefinite

لغات هم‌خانواده respective

ارجاع به لغت respective

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «respective» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/respective

لغات نزدیک respective

پیشنهاد بهبود معانی