شخصی، خصوصی، حضوری، فردی، مربوط به شخص
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
Don't get personal!
وارد امور شخصی نشوید!
personal prejudices
پیشداوریهای فردی
my father's personal letters
نامههای شخصی پدرم
He collected his personal belongings and put them in the truck.
او متعلقات شخصی خود را گردآوری کرد و در کامیون گذاشت.
personal freedoms
آزادیهای فردی
her personal reflections in this regard
اندیشههای خصوصی او در این باره
personal relationships
روابط انسانی
personal and spiritual safety
ایمنی جسمی و روحی
personal hygiene
بهداشت فردی
a personal interview
مصاحبهی حضوری
personal pronoun
ضمیر شخصی
His name appeared in the personal column.
نام او هم در ستون اخبار فردی به چشم میخورد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «personal» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/personal