شکل جمع:
personalitiesشخصیت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
Her sister has an appealing personality.
خواهرش شخصیت دلپذیری دارد.
His personality impressed everyone.
شخصیت او همه را تحتتأثیر قرار داد.
personality disorder
اختلال شخصیت
Our team values each member's unique personality.
تیم ما برای شخصیت منحصربهفرد هر عضو ارزش قائل است.
Personality traits can greatly influence behavior.
ویژگیهای شخصیتی میتوانند تأثیر زیادی بر رفتار داشته باشند.
شخصیت سرشناس، شخص مشهور، چهرهی برجسته
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
one of the outstanding personalities in Persian literature
یکی از چهرههای برجسته ادبیات فارسی
Michael Jordan is a well-known personality in the world of basketball.
مایکل جردن شخصیتی شناختهشده در دنیای بسکتبال است.
He became a social media personality overnight.
او یکشبه به شخصیتی مشهور در رسانههای اجتماعی تبدیل شد.
مجموعهخصایص، مجموعهویژگیها
the personality of the English countryside
مجموعهویژگیهای روستاهای انگلستان
Southeast Asia has now attained a diplomatic personality of its own.
اکنون جنوب شرقی آسیا مجموعهویژگیهای سیاسی مختصبه خود را به دست آورده است.
کیش شخصیت، شخصیتپرستی، قهرمانپرستی
(آموزش - روان شناسی) آزمون شخصیت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «personality» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/personality